سخنان کوروش کبیر
Cyrus The Great quotes
سخنان کوروش بزرگ
 
همواره نگهبان کیش یزدان باش، اما هیچ قومی را وادار مکن که از کیش تو پیروی کند و پیوسته به خاطر داشته باش که هر کسی باید آزاد باشد تا از هر کیش که میل دارد پیروی کند.
***
فرمان دادم بدنم را بدون تابوت ومومیایی به خاک سپارند
تـا تـکــه تـکــه ی بـدنـم قـسـمـتـی از خـاک ایـران شــود
***
منم کورش، شاه جهان، شاه بزرگ، شاه توانمند، شاه بابـِل، شاه سومر و اَکـَد...، شاه چهار گوشه ی جهان
***
آنگاه که بدون جنگ و پیکار وارد بابل شدم، همه ی مردم گام های مرا با شادمانی پذیرفتند. در بارگاه پادشاهان بابـِل بر تخت شهریاری نشستم. مردوک خدای بزرگ دل های پاک مردم بابل را متوجه من کرد … زیرا من او را ارجمند و گرامی داشتم 
***
ارتش بزرگ من به صلح و آرامی وارد بابل شد نگذاشتم رنج و آزاری به مردم این شهر و این سرزمین وارد آید. وضع داخلی بابل و جایگاه های مقدسش قلب مرا تکان داد 
***
من برای صلح کوشیدم
***
من برده داری را بر انداختم، به بدبختی آنان پایان بخشیدم. 
***
فرمان دادم که همه ی مردم در پرستش خدای خود آزاد باشند و آنان را نیازارند 
***
فرمان دادم که هیچکس اهالی شهر را از هستی ساقط نکند. 
***
... خدای بزرگ از کردار من خشنود شد … او برکت و مهربانی اش را ارزانی داشت. 
*** 
ما همگی شادمانه و در صلح و آشتی مقام بلندش را ستودیم … 
***
من همه ی شهرهایی را که ویران شده بود از نو ساختم. 
***
فرمان دادم تمام نیایشگاه هایی که بسته شده بودند را بگشایند 
***
همه ی خدایان این نیایشگاه ها را به جاهای خود بازگرداندم. 
*** 
همه ی مردمانی که پراکنده و آواره شده بودند را به جایگاه های خود برگرداندم 
*** 
و خانه های ویران آنان را آباد کردم. 
*** 
همه ی مردم را به همبستگی فرا خواندم. 
*** 
همچنین پیکره ی خدایان سومر و اَکـَد را که نَبونید بدون واهمه از خدای بزرگ به بابل آورده بود، به خشنودی مَردوک خدای بزرگ و به شادی و خرمی به نیایشگاه های خودشان بازگرداندم بشود که دل ها شاد گردد.
*** 
من برای همه ی مردم جامعه ای آرام فراهم ساختم و صلح و آرامش را به تمامی مردم اعطا کردم. 
***
پاسارگاد - آرامگاه کوروش کبیر
هر حکومتی که شادمانی را از مردمان
بگیرد شکست خواهد خورد و برانداخته خواهد شد

**********

هرناله ای که از دست بیدادگری برآید
هزار خانه را به خاکستر خواهد نشاند

**********

دروغ گویان
تنها بر گورستان مردگان و خاکسترزار خاموشان
حکومت خواهند کرد

**********

زنان هستی بخش جهانند
و هستی بخش جهان عشق را آفرید
و از عشق.سرشت آدمی را آفرید
و از آدمی.سرشت آزادی را.

**********

او که شادمانی مردم را نمی خواهد از ما نیست
او برده ی بی مزد اهریمن است

**********

شهریاری که نداند شب مردمانش
چگونه به صبح می رسد
گورکن گمنامی است
که دل به دفن دانایی بسته است.
**********

اگر می خواهید دشمنان خود را تنبیه کنید
به دوستان خود محبت کنید

**********

آنچه جذاب است سهولت نیست ، دشواری هم نیست ،
بلکه دشواری رسیدن به سهولت است

**********

وقتی توبیخ را با تمجید پایان می دهید 
افراد درباره ی رفتار و عملکرد خود فکر میکنند ، نه رفتار و عملکرد شما

**********

سخت کوشی هرگز کسی را نکشته است
نگرانی از آن است که انسان را از بین می برد
**********

اگر همان کاری را انجام دهید که همیشه انجام میدادید 
همان نتیجه ای را می گیرید که همیشه می گرفتید

**********

افراد موفق کارهای متفاوت انجام نمی دهند 
بلکه کارها را به گونه ای متفاوت انجام می دهند

**********

پیش از آنکه پاسخی بدهی با یک نفر مشورت کن 
ولی پیش از آنکه تصمیم بگیری با چند نفر

**********

کار بزرگ وجود ندارد ، به شرطی که
آن را به کارهای کوچکتر تقسیم کنیم
کارتان را آغاز کنید 
توانایی انجامش به دنبال می آید

**********

انسان همان می شود که اغلب به آن فکر می کند

**********

همواره به یاد داشته باشید آخرین کلید باقیمانده 
شاید بازگشاینده قفل در باشد

**********

تنها راهی که به شکست می انجامد 
تلاش نکردن است

**********

دشوار ترین قدم همان قدم اول است

**********

عمر شما از زمانی شروع می شود که
اختیار سرنوشت خویش را در دست می گیرید

**********

آفتاب به گیاهی حرارت می دهد 
که سر از خاک بیرون آورده باشد

**********

وقتی زندگی چیز زیادی به شما نمی دهد 
بخاطر این است که شما چیز زیادی از آن نخواسته اید

**********

من یاور یقین و عدالتم من زندگی ها خواهم ساخت ، من خوشی های بسیار خواهم آورد 
من ملتم را سربلند زمین خواهم کرد ، زیرا شادمانی او شادمانی من است
**********

 در منشورهای پارسوماش ، شوشیانا و پرشیا به

همه فرزندان پاک ایران زمین


**********

از پارس برآمدم .از پارسوماش . این گفته

من است ، ( کورش ) پسر ماندانا و کمبوجیه .


**********

من کورش هخامنش فرمان دادم که بر مردمان

اندوه نرود .زیرا اندوه مردمان اندوه من
است و شادمانی مردمان ، شادمانی من .


**********

بگذارید هرکس به آیین خویش باشد . زنان

را گرامی بدارید . فرودستان را
دریابید . و هرکس به زبان تبار خویش سخن گوید .


**********

گسستن زنجیرها آرزوی من است . ما شب

را و بیداد را خواهیم زدود، زندگی را ستایش خواهیم کرد.


**********

تا هست سرزمین من آسمانی باد ! که در او

رودهای بسیاری جاری است . ما دامنه ها و
دشت هایی داریم دریا وار . رازآمیز ،
سرسبز و برکت خیز ؛


**********

و شما را گفتم این بهشت بی گزند را گرامی

بدارید . درسرزمین من توان شکفتن بسیار
است . سرزمین من، مادر من است.


**********

تا هست خنده شادمانه کودکان خوش باد ،

تا هست شهریاری بانوان و آواز خنیاگران
خوش باد . تا هست رودها فراوان و فراوان
تر باد . از سوگ و اندوه به دور بادسرزمین من .


**********

تا هست هرگز دلتنگی به دیدارتان نیاید .

تا هست اندوه مردمان مرده باد !


**********

به یادتان می آورم بهترین ارمغان مردمان آزادی ست .


********** 

باشد که تا هست از خان و مان مردمم بوی

خوش و ترانه برخیزد . مردمان ما شایسته
آرامش وآزادی اند ، مردمان ما شایسته
شادمانی و ترانه اند ، مردمان ما شایسته
دادگری و مهرورزیند .


**********

دودمانتان در آرامش ، زندگی هاتان

دراز ، و آینده تان
روشن تر از امروز باد !
این آرزوی من است



**********

باران باش و ببار و نپرس کاسه های خالی از آن کیست . 

( کوروش بزرگ )
(کوروش کبیر)

**********

Do not suppose, my dearest sons, that when I have left you I shall be nowhere and no one. Even when I was with you, you did not see my soul, but knew that it was in this body of mine from what I did. Believe then that it is still the same, even though you see it not.

**********

All men have their frailties; and whoever looks for a friend without imperfections, will never find what he  seeks.

We love ourselves notwithstanding our faults, and we ought to love our friends in like manner.

***********

You cannot be buried in obscurity: you are exposed upon a grand theater to the view of the world. If your actions are upright and benevolent, be assured they will augment your power and happiness.

*********

You cannot be buried in obscurity: you are exposed upon a grand theater to the view of the world. If your actions are upright and benevolent, be assured they will augment your power and happiness.

***********

    • I am Cyrus, king of the world, great king, mighty king, king of Babylon, king of Sumer and Akkad, king of the four quarters, the son of Cambyses, great king, king of Anšan, grandson of Cyrus, great king, king of Anšan, descendant of Teispes, great king, king of Anšan, of an eternal line of kingship, whose rule Bêl and Nabu love, whose kingship they desire fot their hearts' pleasure. When I entered Babylon in a peaceful manner, I took up my lordly abode in the royal palace amidst rejoicing and happiness. Marduk, the great lord, established as his fate for me a magnanimous heart of one who loves Babylon, and I daily attended to his worship.
      •  I returned the images of the gods, who had resided there, to their places and I let them dwell in eternal abodes. I gathered all their inhabitants and returned to them their dwellings.

  • I have given leave to as many of the Jews that dwell in my country as please to return to their own country, and to rebuild their city, and to build the temple of God at Jerusalem on the same place where it was before. I have also sent my treasurer Mithridates, and Zorobabel, the governor of the Jews, that they may lay the foundations of the temple, and may build it sixty cubits high, and of the same latitude, making three edifices of polished stones, and one of the wood of the country, and the same order extends to the altar whereon they offer sacrifices to God. I require also that the expenses for these things may be given out of my revenues. Moreover, I have also sent the vessels which king Nebuchadnezzar pillaged out of the temple, and have given them to Mithridates the treasurer, and to Zorobabel the governor of the Jews, that they may have them carried to Jerusalem, and may restore them to the temple of God. Now their number is as follows: Fifty chargers of gold, and five hundred of silver; forty Thericlean cups of gold, and five hundred of silver; fifty basons of gold, and five hundred of silver; thirty vessels for pouring [the drink-offerings], and three hundred of silver; thirty vials of gold, and two thousand four hundred of silver; with a thousand other large vessels. I permit them to have the same honor which they were used to have from their forefathers, as also for their small cattle, and for wine and oil, two hundred and five thousand and five hundred drachme; and for wheat flour, twenty thousand and five hundred artabae; and I give order that these expenses shall be given them out of the tributes due from Samaria. The priests shall also offer these sacrifices according to the laws of Moses in Jerusalem; and when they offer them, they shall pray to God for the preservation of the king and of his family, that the kingdom of Persia may continue. But my will is, that those who disobey these injunctions, and make them void, shall be hung upon a cross, and their substance brought into the king's treasury.


پرونده:Cyrus cilinder.jpg