فیتز جرالد مترجم معروف رباعیات خیام به انلیسی یک بار در نامه ای نوشته بود:<<این اشعار پراکنده به گمان من منظومه ای بلند و پیوسته است؛منظومه ای که با تصویرهای بامداد و گل آغاز می شود و با تصویر شب و گور پایان می پذیرد و در آن میان سرنوشت و احوال آدمیان که شبیه به کوزه های سفالی اند،بیان می شود>>.

 

به جز فیتز جرالد چند شاعر المانی از جمله فردریش روزن که در سال 1921 وزیر خارجه المان شد،رباعیات خیام را ترجمه و او را به اروپایی ها معرفی کرده اند.اما این ترجمه فیتزجرالد انگلیسی از رباعایت حکیم خیام است که برای شاعر ما آوازه ای جهانی به همراه آورده،این ترجمه ان قدر معروف است که تکه هایی از ان به ضرب المثل تبدیل شده است.ادوارد فیتزجرالد(1883-1809)مردی منزوی،دوستدار<<دن کیشوت>>و شاعری درجه سه بود.در 40 سالگی به صورت خیلی اتفاقی به آکسفورد رفت و در رشته ادبیات فارسی که داوطلب چندانی نداشت،تحصیل کرد.بعد از فراگیری زبان فارسی دست به ترجمه متون ادبی فارسی زد.<<منطق الطیر>>عطار و منظومه<<سامان و ابسال>>جامی را طی یک سال به انگلیسی برگرداند که چندان مورد استقبال واقع نشد.اما برای ترجمه مجموعه کوچکی که سال 1859 با نام<<رباعیات عمر خیام؛شاعر و منجم ایرانی>>منتشر کرد،پنج سال وقت گذاشت.کتاب شامل 75 شعر چهار مصراعی با عنوان ناآشنای <<رباعی>> بود که شباهتی به آنچه مردم انگلستان از شعر می شناختند،نداشت.این اثر تنها زمانی مورد توجه انگلیسی زبانها قرار گرفت که یکسال پس از انتشارش به دست دو شاعر نامی آن روزگار،روزتی و سوین برن افتاد.چند روز بعد،قیمت کتاب از یک پنی به چند پوند رسید و بلافاصله کتاب نایاب شد.فیتزجرالد در دو نوبت دیگر ترجمه اش را ویرایش کرد.به خاطر این کار هم از ملکه ویکتوریا  لقب<<لرد>>گرفت.و وقتی مرد،دوستداران شعر خیام شاخه ای گل رز از مزار خیام آوردند و بر سر گور او کاشتند.آنچه فیتزجرالد از خیام به غرب شناسانده(و به واسطه آن حتی در خود ایران هم توجه به خیام چند برابر شده)،دقیقا ترجمه لفظ به لفظ رباعیات نیست.او همان طور که در شعر انگلیسی نوآوری کرد و قافیه و شعر چهارمصراعی را به آن وارد کرد،در ترجمه رباعیات هم خلاقیت به خرج داد و به نوعی انها را بازسرایی کرد.فیتزجرالد گاهی یک رباعی را بهشکل دو رباعی انگلیسی ترجمه کرده و گاهی از چند رباعی،یک رباعی جدید ساخته است.مثلا رباعی زیر که یکی از مشهورترین رباعی های<<کایام>> به حساب می آید.نمونه جالبی است:

the moving finger writes and having writ

moves on,nor all your piety nor wit

sallure it back cancel halfa line

norall your tears wash outa word ofit

شبیه ترین رباعی خیام به این شعر ،این رباعی زیباست:

از رفته قلم هیچ دگرگون نشود/وز خوردن غم به جگر خون نشود/

گر در همه عمر خویش خونابه خوری/یک ذره از آنچه هست افزون نشود

مقایسه این دو رباعی نشان می دهد که مصراع اول رباعی انگلیسی با مصراع اول رباعی اصلی خیام تفاوتی جزئی دارد.خیام از عوض نشدن سرنوشت می گوید و او از اینکه قلم سرنوشت کار خودش را می کند.فیتزجرالد آن مصراع را از مصراع چهارم یک رباعی دیگر برداشته است:

ای دل چو حقیقت جهان هست مجاز/چندین چه بری خوری از این رنج دراز؟/

تن را به قضا سپار و با درد بساز/کاین رفته قلم ز بهر تو ناید باز

ترجمه فیتز جرالد(یا اشعار عمر - فیتزجرالد!)یکی از معروف ترین آثار ادبی زبان انگلیسی است.بخش های مختلف این اشعار به صورت ضرب المثل آمده.نویسندگانی مثل اوهنری و یوجین اونیل،عنوان آثارشان را از این شعرها گرفته اند و سخنان مختلف خیام،از جمله همان<>دائما میان انگلیسی زبان ها تکرار می شود.حکایت بامزه ای هم هست که مارک تواین - نویسنده معروف - در پیری خود مجموعه ای از رباعیات سرود که عمدتا با همین رباعیات فیتزجرالد است.عنوان رباعیات مارک تواین(A rubaiyat - age) یا رباعیات عهد شباب .این هم یک نمونه از رباعیات خیام،ترجمه فیتزجرالد و نقیضه مارک تواین.اول شاهکار خیام:

اسرار ازل را نه تو دانی و نه من/وین حرف معما نه تو خوانی و نه من/هست از پس پرده گفت و گوی من و تو/چون پرده برافتد،نه تو مانی و نه من/

این رباعی را فیتز جرالد نسبتا وفادارانه ترجمه کرده؛

there was the door to wich i found no keys

there was the evil trough wich i might not see

some little talk of me and thee

and the nomore of thee and me - there was

این هم شوخی مارک تواین با رباعی خیام – فیتزجرالد:

there was the door where of i had the key

the landlord too,who double seemed to me

and then,ah then - some heated talk there was

but rags and fragments were we,me and he.

 

- احسان رضایی(همشهری جوان) 

 

- حکیم غیاث‌الدین ابوالفتح عُمَر بن ابراهیم خیام نیشابوری (زاده ۴۳۹ قمری، مرگ در ۵۱۷ یا ۵۲۶ قمری) به خیامی و خیام نیشابوری و خیامی النیسابوری هم نامیده شده است. او از ریاضی‌دانان، اخترشناسان و شُعرای بنام ایران در دوره سلجوقی است. گرچه پایگاه علمی خیام برتر از جایگاه ادبی اوست و دارای لقب حجةالحق بوده‌است، ولی آوازهٔ وی بیشتر به واسطهٔ نگارش رباعیاتش است که شهرت جهانی دارد.

یکی از برجسته‌ترین‌ کارهای وی را می‌توان اصلاح گاهشماری ایران در زمان وزارت خواجه نظام‌الملک ،که در دوره سلطنت ملک‌شاه سلجوقی (۴۲۶-۵۹۰ هجری قمری) بود، دانست. وی در ریاضیات، علوم ادبی، دینی و تاریخی استاد بود. نقش خیام در حل معادلات درجهٔ سوم و مطالعات‌اش در بارهٔ اصل پنجم اقلیدس نام او را به عنوان ریاضی‌دانی برجسته در تاریخ علم ثبت کرده است.

شماری از تذکره‌نویسان، خیام را شاگرد ابن سینا و شماری نیز وی را شاگرد امام موفق نیشابوری نوشته‌اند.

هر چند قول مبنی بر این که خیام شاگرد ابن سیناست، بسیار بعید می نماید. چون از لحاظ زمانی با هم تفاوت زیادی داشته اند. خیام در جایی ابن سینا را استاد خود می داند اما این استادی ابن سینا، بی شک معنوی است. چون خیام از لحاظ فلسفی تابع او بوده است.

همچنین از وی هم اکنون بیش از ۱۰۰ رباعی برجای مانده‌است.