به نام ایران بزرگ


درود بر همگی

همانگونه که بیشتر دوستان می دانند سوم اسفند سالروز کودتای رضا شاه و سید ضیا و ورود رضا شاه به عرصه سیاست ایران بود و این مرد بزرگ حدود بیست سال در عرصه سیاست ایران بود. این پست را به همین مناسبت نوشتم.
این جمله کاملا درست است که تاریخ را با اما و اگر نمی نویسند ولی برخی شخصیت های انگشت شمار در تاریخ هر سرزمینی به گونه ای در یک شرایط زمانی و مکانی خاص ظهور کرده اند که شخص من زمانی که تاریخ را مرور می کنم همیشه از خود می پرسم اگر فلان شخص نبود چه می شد؟
برای تشخیص چنین شخصیت هایی کافی است دوران پیش و پس از آن شخصیت را ببینیم و اگر دستاورد یا دستاوردهای ملموسی وجود داشت که حتی پس از سقوط یا مرگش هم از بین نرفته بود از خود بپرسیم آیا اگر او نبود بازهم این دستاوردها وجود داشت یا خیر؟
مثلا همه دوستان می دانند که بابک خرمدین میهن پرستی بود که 22 سال با تازیان جنایتکار جنگید ولی آیا پس از مرگ او تازیان دیگر در ایران نبودند؟ چرا بودند و این میهن پرست بزرگ ایرانی با همه ایثار و از خود گذشتگی خود چنین ویژگی ندارد.
البته این تنها از بعد مثبت نیست بلکه می تواند از بعد منفی هم باشد و همچنین بدان معنا نیست که آن شخصیت مطلقا همه کارهایش درست بوده یا حتی بهترین یا بدترین شخصیت بوده بلکه شرایط زمانی و مکانی خاص و عملکرد خود او دست به دست هم داده تا آن شخصیت تاثیری همیشگی در مسیر تاریخی آن سرزمین داشته باشد.
مثلا در تاریخ فرانسه اگر ناپلئون بناپارت و همچنین ژنرال دوگول نبودند شاید مسیر تاریخی این کشور به گونه ای دیگر رقم می خورد یا در تاریخ آمریکا اگر شخصیتهایی مانند جورج واشنگتن یا آبراهام لینکلن یا مارتین لوترکینگ نبودند شاید مسیر تاریخی آمریکا بسیار متفاوت بود.
در تاریخ ایران از دید من با احترام به همه شخصیت های میهن پرست چند شخصیت انگشت شمار چنین ویژگی دارند।
می توان از زرتشت و کوروش و داریوش در پیش از اسلام نام برد ولی از دید من مهمترین شخصیت در تاریخ ایران که چنین ویژگی دارد کسی نیست جز فردوسی و دیگر شخصیتهایی که در تاریخ پس از اسلام ایران چنین ویژگی (از دید مثبت) دارند دو تن هستند و ابتدا نادر شاه افشار است و پس از او آخرین شخصیتی که چنین ویژگی دارد رضا شاه است.
اینکه رضا شاه چگونه به قدرت رسید و انگلیسی ها به او کمک کردند یا نکردند از دید من موضوع مهمی نیست زیرا انسان می تواند از خارجی کمک هم بگیرد ولی از آن کمک در راه منافع میهنش استفاده کند.
دوره حکومت رضا شاه در ایران دوره بسیار حساسی در تاریخ است زیرا حد فاصل دو جنگ جهانی است و وقایع پس از جنگ جهانی دوم در سرزمین ما نشان می دهد که یگانه فرصت ممکن برای پایه گزاری مدرنیته در ایران آن دوره بوده و رضا شاه با وجود همه اشتباهاتش و نقاط سیاهی که در کارنامه اش وجود دارد از این فرصت به بهترین شکل ممکن استفاده کرده.
اما مهمترین و ماندگار ترین خدمتی که رضا شاه کرد و باعث شد او اینگونه در قلب ایراندوستان برای همیشه جای داشته باشد حفظ تمامیت ارضی ایران به سخت ترین شکل ممکن بود.
در زمانی که او به قدرت رسید در هر گوشه ایران شخص و گروهی ادعای استقلال می کرد و برای خود حکومت تشکیل داده بودند و اصولا سرزمینی به نام ایران وجود نداشت بلکه مجموعه سرزمینهای به هم پیوسته با مالکیت ملوک الطوایفی بود ولی رضا شاه با همت خود و البته حمایت کاملا به جای روشنفکران میهن دوست آن روزگار ایران را دوباره ایران کرد و در سرزمین ما امنیت را به وجود آورد. این همان کاری بود که نادر شاه هم چند قرن پیش از رضا شاه برای ایران انجام داده بود و البته نادر با دشمنان بیگانه جنگید و متاسفانه رضا شاه با ایرانیانی که در راه تکه تکه کردن این سرزمین گام بر می داشتند.
موضوع دومی که رضا شاه را برای همیشه در تاریخ ماندگار کرد و اگر او نبود مشخص نبود در این زمینه چه اتفاقی می افتاد موضوع زنان بود.
رضا شاه در یک روند احقاق حقوق زنان و وارد کردن آنان به جامعه به کمک خود زنان آن روزگار کاری کرد که زنان ایرانی نه با دوباره قدرت گرفتن آخوندها در دوره پسرش محمد رضا شاه و نه حتی با روی کار آمدن جمهوری آخوندی با همه تبعیض ها دوباره به پستوی خانه ها باز نگشتند.